حقیقت (اصول)ـــ حقیقت، به معنای کارگیرى لفظ در معناى وضع شده براى آن گفته می شود. از آن در علم اصول فقه سخن گفتهاند. ـــ حقیقت به استعمال لفظ در معنای حقیقی آن اطلاق میشود. ۱ - تعریف حقیقتـــ حقیقت به کاربرد لفظ در معناى موضوع له، مقابل مجاز می گویند. ـــ حقیقت، مقابل مجاز و به معنای به کارگیری لفظ برای رساندن معنای موضوع له آن است؛ به بیان دیگر، استعمال لفظ را در معنایی که برای آن وضع شده است، حقیقت میگویند معنای موضوع له را معنای حقیقی مینامند مانند: استعمال لفظ « اسد» در معنای «حیوان درنده». [۳]
سبزواری، عبدالاعلی، تهذیب الاصول، ص ۲۳-۲۱.
[۷]
محمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، ص۲۹.
[۸]
محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۱، ص۵۰.
۲ - اقسام استعمال لفظ در معنااستعمال لفظ در معنا دو گونه است: حقیقی و مجازی . استعمال حقیقى عبارت است از به کارگیرى لفظ در معناى وضع شده براى آن (موضوع له). به چنین معنایى، معناى حقیقى لفظ مىگویند، مقابل آن معناى مجازى قرار دارد. در استعمال حقیقى، معنا مستقیم و بدون نیاز به قرینهاى به ذهن شنونده تبادر مىکند، بر خلاف استعمال مجازى. البته گاهى معناى مجازى منقلب به معناى حقیقى مىگردد، مانند جایى که کاربرد لفظ در معناى مجازى به حدّى برسد که بدون نیاز به قرینهاى، آن معنا از لفظ تبادر کند. از این انقلاب به سبب کثرت استعمال، به وضع تعینی یاد مىشود، مقابل وضع تعیینی. ۲.۱ - نشانههای تشخیص معناى حقیقىاصولیان معنای حقیقی در موارد نامعلوم بودن معناى حقیقی لفظ، براى تشخیص معناى حقیقى از مجازى، نشانههایى بیان کردهاند که مهمترین آنها عبارتند از: ۱. تبادر، یعنى خطور معناى مشکوک از لفظ به ذهن هنگام استعمال آن بدون وجود قرینهاى بر آن معنا. ۲. عدم صحت سلب لفظ از معناى مشکوک. ۳. صحت حمل لفظ بر معناى مشکوک. ۴. اطراد، یعنى شیوع کاربرد لفظ در مصادیق مختلف معناى مشکوک به یک اعتبار. درجایى که معناى حقیقى لفظ، معلوم، لیکن مراد متکلم از جهت اراده معناى حقیقى یا مجازى مشکوک باشد، اصل حقیقت- که یکى از اصول لفظی است- جارى، و بر اساس آن کلام بر معناى حقیقى حمل مىشود و در نتیجه عذر شنونده در مخالفت با حقیقت و نیز عذر گوینده در ادعاى معناى مجازى پذیرفته نخواهد بود؛ چرا که اصل یاد شده بر هر دو حجت است. ۳ - پانویس
۴ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۴۲۵، برگرفته از مقاله «حقیقت». فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، ص۳۴۵. |